دانش و فناوریعلم و دانشهمه

دانش چیست؟

دانش چیست؟

دانش چیست؟

دانش چیست؟

7 روش برای بررسی دانش هنگام بحث در مورد نظریه دانش

دانش چیست؟ برای شروع یک سوال کاملاً سخت است. وقتی این سوال را در گوگل جستجو می کنیم، نتایج جستجوی زیادی را دریافت می کنیم. هر پیوندی را که کلیک می کنم، تعاریف مشابه یا غیرمشابهی را برای من ارائه می کنند.

مرتب کردن معنای دانش در برخی از تعریف ها در یک قطعه کمی ناعادلانه نسبت به کل مفهوم است. افراد مختلف در مورد آنچه که “دانش چیست؟” را درک می کنند، نظرات متفاوتی دارند.

این روزها میانگین طول عمر انسان 70 تا 80 سال است. قطعاً محدودیتی برای میزان مصرف مغز انسان وجود خواهد داشت. وقتی سوژه اینقدر وسیع باشد، برای گره زدن هر دو سر در هماهنگی، تلاش زیادی لازم است.

افق دانش

افق دانش با افزایش سن گسترش می یابد. ما در طول زندگی خود با افراد زیادی ملاقات می کنیم و با آنها ارتباط برقرار می کنیم. این ما را در معرض طیف گسترده ای از اطلاعات قرار می دهد.

حقایق به دست آمده می توانند مهم یا بی اهمیت باشند، مشکل زمانی پیش می آید که ما نمی توانیم کاملاً بفهمیم چه چیزی را باید در نظر بگیریم. انسان ها فکر می کنند از همه چیزهایی که در اطرافشان اتفاق می افتد می دانند.

اما آیا آنها مهم است که تفاوت بین اطلاعات مصرف شده روزانه و آنچه که دانش است، متمایز شود. برای دانشجویان تئوری دانش، دانستن آن یک بحث ضروری است زیرا یقین در شکل‌دهی به دانش نقشی شناختی دارد.

طیف های دانش

جهان به قدری وسیع است که از عناصر نامشخصی تشکیل شده است. ما دانش بسیار محدودی در مورد آنچه در اطراف ما وجود دارد، اعم از اقیانوس، آسمان، و حتی حیات در سیارات دیگر داریم. دانش می تواند زیر سرهای مختلف قرار گیرد. این می تواند هنر، ریاضی، تاریخ، مذهب و غیره باشد.

فرهنگ لغت آکسفورد «دانش چیست» را به‌عنوان «اعمال، اطلاعات و مهارت‌هایی که از طریق تجربه یا آموزش به دست می‌آیند» تعریف می‌کند. درک نظری یا عملی یک موضوع.” دانش به ما این توانایی را می دهد که بفهمیم در اطرافمان چه می گذرد.

منابع دانش

هیچ منبع مشخصی برای کسب دانش وجود ندارد، آن می تواند از هر کجا و همه جا باشد. اما از آنجایی که ما در معرض نظرات زیادی هستیم، گاهی اوقات به حقایق متناقض زیادی نیز برمی خوریم، که ما را در کشف بیشتر گیج می کند، دانش چیست؟

اقیانوس شناس معروف دیوید گالو می گوید که 95 درصد از حیات دریایی هنوز کاوش نشده است، در اینجا ما در مورد آبی که 70 درصد زمین را پوشانده است استفاده می کنیم.

او حتی در مورد بزرگترین رشته کوه که خط الراس میان اقیانوس نام دارد می گوید که 55000 مایل طول دارد. و در اینجا ما همیشه از کوه اورست به عنوان بزرگترین آنها صحبت می کنیم.

این به دلیل “محدودیت” است. معرفت به دلیل محدودیت های انسان در رویکرد شناختی، تخیل، درک و بسیاری موارد دیگر می تواند بی پاسخ بماند.

دانش تاریخ

با رسیدن به دانش تاریخ، اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با زندگی 200 سال پیش داریم. هر آنچه که در مورد سال‌های قبل از وجودمان پیدا کرده‌ایم، همه بر اساس محاسبات خاصی است،خودمان آن را یافته‌ایم.

آثار باستان شناسی که ما به دست آوردیم نشان می دهد که زندگی در یک دوره خاص چگونه بوده است، اما آیا می توانیم درصدی مطمئن باشیم که آیا دقیقاً همان چیزی است که ما استنباط کرده ایم یا خیر.

متأسفانه آنچه که دانش است به دلیل فقدان شواهد در مورد وقایع تاریخی محدود شده است. ما حافظه بسیار کمی داریم، دست نوشته ها، شواهدی از قسمت هایی که تصویر کاملی از تاریخ به ما می دهد،

راه حل

راه های مختلفی برای شناخت وجود دارد، مانند زبان، حس، ادراک، عاطفه، عقل، تخیل، ایمان، شهود و حافظه که به ما کمک می کند تا پاسخ «دانش چیست» را در حوزه های مختلف دانش جستجو کنیم. اینها اصول اولیه ای هستند که از طریق آن می توان به درک دنیای اطرافمان دست یافت.

اگر علم بشری را بررسی کنیم و به دنبال پاسخ به “دانش چیست” باشیم؟ در این حوزه، کاوش جالبی خواهد بود. وقتی کودکی به دنیا می آید، هیچکس به او خزیدن، نشستن یا ایستادن را یاد نمی دهد.

کودک در نهایت این کار را بدون اینکه کسی به او یاد دهد که چگونه آن را انجام دهد، انجام می دهد. والدین با دادن دستورالعمل‌های هدایت‌شده که می‌تواند بصری یا شفاهی باشد آنها را تشویق می‌کنند، اما هنوز چطور نوزادان تعادل را پیدا می‌کنند و خودشان این کار را انجام می‌دهند؟

علم

برگردیم به علم، اگر بگویم احتمال وجود جهانی وجود دارد که به طور موازی وجود داشته باشد، نمی‌توانیم این را کاملاً نادیده بگیریم، زیرا دانش کاملی برای نادیده گرفتن این موضوع نیز نداریم. جهان ترکیبی پیچیده از رویدادهایی است که ممکن است در حال حاضر هیچ اطلاعی از آن نداشته باشیم.

تخیل همانطور که قبلا ذکر شد راهی برای دانستن است. از طریق آثار هنرمندان، نویسندگان، شاعران و غیره، ما به نوعی به روش انتقال دانش آنها احترام می گذاریم. این یک برداشت کاملاً متفاوت است و ما دانش محدودی در مورد چگونگی ارزش گذاری هنر آنها داریم.

زمانی که سونامی در دسامبر 2004 به سواحل رسید، ما آن را صرفاً یک فاجعه طبیعی می دانستیم. اما آیا با این احتمال برخورد کرده اید که این یک سلاح تکتونیکی است؟ من به سادگی می توانم حدس بزنم که اکثر شما یک نه بزرگ بگویید زیرا من نیز یکی از شما هستم که هرگز در زندگی ام چیزی در مورد چنین چیزی نشنیده ام.

حتی زمانی که اکثر مردم آن را به عنوان یک دستگاه یا سیستم فرضی خطاب می کنند که می تواند رویدادهای طبیعی مانند آتشفشان ها، زلزله ها را با تداخل در فرآیندهای زمین شناسی زمین آغاز کند. ما نمی‌توانیم این ایده را کاملاً کنار بگذاریم، زیرا دانش معتبری از وجود یا عدم وجود آن نداریم.

 

با این حال، آیا می توانیم زمین لرزه ها را پیش بینی کنیم؟ دانش ما در این مورد یا باید بگویم توانایی علم محدود است.

 

بیایید به سمت دین به عنوان یک حوزه دانش حرکت کنیم. علم دین موضوعی حساس است. مردم دو دسته اند: یکی معتقد به ایمان و دیگری بی اعتقاد. حتی در قرن بیست و یکم ، هر زمان که وجود خدا مطرح می‌شود، به وضوح می‌توانیم دست بالایی از مردم را ببینیم که بلافاصله به کل این سؤال توجهی نمی‌کنند.

افراد با ایمان معتقدند اگر نتوانند دلیلی برای علتی بیابند وجود متعالی وجود دارد. در حالی که کافران علم را در پس علت می یابند. در نهایت، این ایمان است که ما را وادار می‌کند طرف‌هایی را انتخاب کنیم.

 

امروزه، اگر با چیزی مواجه شدید که نمی دانید، اولین تلاش این است که از یک موتور جستجو کمک بخواهید. اما چگونه بدانیم که اطلاعاتی که از طریق اینترنت به دست می آوریم مشهود است. تأیید صحت محتوا غیرممکن است. از این رو، حتی زمانی که می گوییم بیشتر چیزها را می دانیم، حقایق معتبری برای اثبات آن نداریم.

در عصر اینترنت، اطلاعات مانند آتش سوزی به همه جا می رسد. مردم قبل از به اشتراک گذاشتن کلمه حتی دو بار فکر نمی کنند. بنابراین، بیش از حقایق معتبر، داده های جعلی با سرعت بیشتری حرکت می کنند.

آنها به شکل حقه‌بازی، طعمه‌های کلیکی و گزارش‌های ساختگی ارائه می‌شوند. اصالت یک قطعه اطلاعات بر اساس میزان ویروسی شدن و پذیرفته شدن آن ارزش گذاری می شود.

 

بنابراین، وقتی در مورد اصطلاح «دانش» بحث می‌کنیم، نمی‌توانیم آن را در یک تعریف صرف بگنجانیم زیرا بسیار بالاتر از آن است. زندگی مبارزه دائمی بین دانستن و ندانستن است.

درک معنای دانش ممکن است یکی از سخت ترین بحث هایی باشد که تا به امروز با آن برخورد کرده ام. از آنجایی که موضوع بسیار گسترده است، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم با آن مقابله کنیم. همانطور که ادراکات مختلف همیشه به تصویر کشیده می شوند، دانش چیست به عنوان یک معضل بی پاسخ باقی می ماند.

دانش و دانا

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا